ستایش عسلیستایش عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

زندگی مامان و بابا:ستایش عروسک

دیدین برگشتممممم......

1391/9/18 9:59
293 بازدید
اشتراک گذاری

سلامی به گرمی آفتاب....(البته نه آفتاب این روزا که گرما نداره و آدم می لرزه.)

مامانی ستایش(یا به قول خودش مامنی)یه چند وقتیه که می خواد روی بابایی(باباجی)رو کم کنه و در یک اقدام رقابتی بیاد وکیل پایه یک بشه و تو دادگستری جلو بابایی قد علم کنه.خوب ما هم که پایه......

و تا آخرین نفس حمایتش می کنیم.اینا مقدمه بود واسه اینکه توجیه کنم چرا امروز بابایی به ساحت مقدس وبلاگ شما تعرض کرده و می خواد چند خطی قلم بزنه.

مامانی تا 15ماهگیتو خوب نوشته و بعد به کلی ولش کرده.انگار نه انگار که واسه شانزدهمین ماه تولدت بعضیا به سختی 7روز مرخصی جور کردندی و بانو مریم و علیا مخدره ستایشو بر فراز آسمان نیلگون خلیج فارس به جزیره مرجانی کیش بردندی و در آنجا بسی تفریحات(و البته از نوع سالم و اسلیمی)نمودندی و در مراسمات و جنگ های شبانه نعره ها از شادی زدندی و...(دیگه بقیشو خودت تصور کن باباجی).

علی ای حال سفر خوبی بود از پارک دلفیناش گرفته تا کشتی یونانی و...

ما که حال کردیم.مخصوصا اینکه فصل توریستی نبود و اوضاع مساعد بود.

حالا سعی میکنم مامنی رو متقاعد کنم یه چند دقیقه سرش رو از رو کتاباش برداره و عکسای بسی کوشتل قشنگ و کوشتل بلندی که در سفر گرفتیمو با سانسورهای مناسب از نظر کارگروه مصادیق مجرمانه تو وب بذاره تا در آتی ببینی و حالشووووو ببری.

خوب دیگه من باید برم.وضعیت آنتن وایرلس داغونه.ممکنه دی سی شم.

به امید طول عمر با عزت واسه ستایش جون و مامنی.

حق نگهدار.....

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

صدف
21 آذر 91 12:40
آخ چقدر دلم تنگ شده بود . ایشالا به سلامتی مریم جون به هرچی میخوای برسی امـــــــــــــــــــــــا این دلیل نمیشه که مارو چشم به راه این عروسک زیبا بذاری . قربونش برم . بوس بوس به رویِ ماه این زیبا خانم
مامان آراز
26 آذر 91 11:41
ایول بابا داری رقابت میکنی؟اونم تنگاااااااتنگ؟ موفق بشی مامنی حالا ما که دلمون واسه عروسک تنگ شده چیکار کنیم؟