پاهای کوچولو...
لحظه ای بود ایستادنت.
کم کم شد چند ثانیه
ولی نمی دونم چی شد که می ترسیدی بایستی و زود مینشستی..
اما حالا دوباره می ایستی و امروز برای 20 ثانیه با فاصله نیم متری از من و بابا ایستادی..
و دوباره و دوباره و....
آره دخترک قوی من. روی اون پاهای کوچولو ولی قویت ایستادی.پاهایی که از همون بدو تولد قشنگ رو
زمین میایستاد و با کمک ما!
اما حالا بدون کمک ماو با تکیه بر خدا!
وحتی یه قدم کوچولو به سمت جلو.
البته که حتی وقتی فقط یه دستتو میگیرم قشنگ راه میری ولی خیلی می ترسی که تنها راه بری.
آرزو میکنم که با تکیه بر خدا در همه مراحل زندگیت در راه راست روی پاهای خودت بایستی و هیچ وقته
هیچ وقت محتاج خلق نشی دخترک بهاری من!
بازم مثل همیشه "خدایا بی نهایت شکرت"
اولین مرحله ایستادن 9ماهگی و دومین مرحله 10 ماه و 11 روزگی.
عاشقتم حبه نباتم......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی