ستایش عسلیستایش عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

زندگی مامان و بابا:ستایش عروسک

عید نوروز و 9 ماهگی عسلم مبارک!

1391/1/20 23:18
1,905 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه می خوام از همه دوستایی که به ستایش من لطف داشتن تشکر کنم .از همتون ممنونم.

عید امسال بهترین عید من و بابایی و همه اعضای خانواده هامون بود چون تو عروسک پیشمون بودی وعیدمونو قشنگتر از سالهای قبل کرده بودی نفس من!

همزمان با تحویل شدن سال نو دقیقا 9 ماه بود که کنارمون بودی و مثل بهار به زندگیمون طراوت و تازگی میبخشیدی و میبخشی و خواهی بخشید!شکوفه بهاری من اولین نوروزت مبارک !امیدوارم همیشه مثل اولین سال شاداب و سرحال باشی و 1200سال زنده باشی گلکم!

و اما عکسای نازنازی...

آخ جون عید بازی چقد خوبه...

مامانی چرا مارک لباسمو نکندی؟؟؟!

امسال چقد عیدی جمع میکنم؟؟؟؟؟؟

بابایی بعد عکس عیدیمو بده بیاد.

.

آخ جون عیدیا داره میرسه هههههههههههه

 بابایی تولدت مبارک!

ستایش جون در جشن تولد بابایی در 8 ماه و 15 روزگی(15اسفند1390)

 

بابایی ماشالله بزرگ شدی ها!!!

اااااااا بده ببینم اون کادوهاتو!!!!!

واااااااایییی کادو یادم رفت واسه بابایی بخرم!حالا چیکار کنم؟؟؟؟؟؟

خدایا چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

بذار یه کمی فکر کنم!!!!!

 مامان خوب یه کمی راهنماییم کن بدجنس!!!!!عجب مامانی دارم ها!

آهان!فهمیدم...بابایی بدو بیا یه بوس بهت بدم ... اینم بهترین هدیه دنیا واسه باباجونی خودم !ههههههههههههههه

عروسک خوردنی ما!

لباس خاله خرسه بهم میاد؟؟؟؟؟؟؟

 فقط یه ذره تنگه!کمکککککککککک!!!!!!

لپا رو نیگا!!!!!!خدااااااااااا بخورم لپاتو مامانی!

و عروسک مامان با لباس مامان !

 

چقد زبون دارم؟؟؟

 ای وایییی مامان چقد عکس میگیری؟؟؟؟؟؟؟گریهههههههههه

و خرابکاریای ستایش جون!خوب مگه چیه مامانی بزرگ بشم یه دونه بهترشو واست میخرم!

اینم از آجیل خوری!!!!!

مامان جون یه بشقاب بیار واسه تو هم بکشم..

ستایش با حجاب میشود!(چی ننه؟؟؟)

ا واههههههههه خواهر!!!

سوار خود روروک که نمیشه از سرو کولش بالا میره!

 

بزن بریم به سرعت برق و باد...

ستایش از نمایی دیگر..

اینم عکس بزرگ ستایش که رو دیوار زدیم 6 ماهگیش البته از رو عکس  عکس گرفتیم

 

 

 

 

و شیرین کاریای شیرین عسل:

(8ماه و 10 روزگی)تو این ماه یادگرفتی ((دالی ))کنی.تو اون طرف میز تلویزیون بودی من این طرف.دیدم هی سرت میاری بیرون میخندی . باز میری پشت میز .فهمیدم داری دالی بازی میکنی.آخه من خیلی باهات دالی بازی میکنم. و تو هم که زبل مامانی یاد گرفتی.

(8ماه و 12 روزگی)امروز من و بابایی واست می خوندیم ((نی نای نای...))تو هم سرتو بالا و پایین میکردی.مثلا نی نای نای میکردی عشق ما.بعد من میگفتم نی نای نای و دستاموبازو بسته میکردم و خودمو تکون میدادم توهم سریع یادگرفتی.تا میگیم نی نای نای  خودتو رو زمین تکون میدی و مشتاتو بازو بسته میکنی یا سرتو بالا پایین میکنی.وای که چقد خواستنی تر شدی نفسم.همین که تلویزیون یه آهنگ میذاره تو تند تند نای نای کیکنییا دست میزنی.وقتی هم که میبینی ما ذوق میکنیم بیشتر خودتو واسمون ملوس میکنی.

تازه خجالت کشیدنم یاد گرفتی.خونه مادر جون بودیم دایی جان صدات میزد تو سرتو پایین انداختی و خودتو سرگرم کردی مثلا خجالت میکشیدی.الهی فدای خجالت کشیذنت بشم من گوگولی.

یه روز من تو آشپزخونه داشتم ظرف میشستم   یه پیام بازرگانی که یه بچه با عروسکش حرف میزد داشت پخش میشد.تو همش میگفتی:((هه هه هه ...))(این حرف زدن تو به سبک خودته)اومدم دیدم با اون نی نی داشتی حرف میزدی و ذوق میکردی.فکر کرده بودی داره با تو حرف میزنه.آخه مامانی چند وقته که بچه ها رو میشناسی و وقتی بچه میبینی خیلی خوشحال میشی و ذوق میکنی مهربون من.وقتی هم که کارتون نشون میده چون تصاویرش رنگای شاد داره و صداهاشون بچه گونس خیلی دوست داری.

ما بادست آروم میزنیم رو لبات و تو هم دهنتو باز مکنی و صدا در میاری (میگی:آآآآآآآآ.....)بعد صدات میلرزه تو هم خوشت میاد.دیشب بابایی داشتن باهات از همین بازیا میکردن   دستشونو عقبتر نگه داشتن تو دهنتو بردی جلو دستشون و اگه بازم حرکت نمیداد دو دستی دستشو میگرفتی و حرکت میدادی.کلی بهت خندیدیم شیطون بلا.

 

(8ماه و 18روزگی)امروز جلو کامپیوتر نشسته بودم چشمام درد گرفته بود سرمو گذاشتم رو میز تو داشتی از اتاق می رفتی بیرون تا دیدی من سرمو گذاشتم متوقف شدی .از خودت صدا در میاوردی که توجه منو جلب کنی .می گفتی :((هه هه هه ..))وقتی دیدی سرمو بالا نمیارم نگرانم شدی و اومدی طرفم .منم دلم طاقت نیاورد سرمو بالا آوردم قربون صدقت  رفتم.تو هم که فهمیدی حالم خوبه خوشحال شدی و ذوق در وکردی!الهی فدای دل مهربونت بشم من .میگن دختر غم خواره پدرو مادرشه.ولی فکر نمیکردم تو این سنم این احساس داشته باشی.خدایا شکرت که بهمون دختر دادی.اونم یه دخمل مهربون و دل نازک!

(8ماه و 22 روزگی)گوشی تلفنو (اسباب بازی)دادم دستت گفتم :بگو" الو".گفتی:"اا".

خیلی تلفن بازی دوست داری.همین که گوشیو برمیدارم میگم الو,ذوق میکنی.تازه امروز با مامان منم تلفنی صحبت کردی.همش گفتی:"ا".الهی بگردم "ا "گفتنت که هزار تا حرف توشه کوچولوی من.

(8ماه و 24 روزگی)امروز سه دفعه تونستی رو پای خودت وایستی .سه یا چهار ثانیه بدون هیچ کمکی و یا وسیله ای.یه بارش که خیلی اتفاقی دست گرفتی به لبه استخرت که پا شی  چند ثانیه همینطوری وایستادی بلا طلای مامان.اولین ایستادنت مبارکت باشه گلم.

تازشم وقتی میگم بگیرش موش موشک و دنبالت میکنم تو زود فرار میکنی .دیگه دنبال بازیم یاد گرفتی.

اولین بازی "دالی بازی"

دومین بازی"تلفن بازی"

سومین بازی"دنبال بازی"

خیلی شیرین کاری داری مامان ولی من فرصت اینکه ثبتشون کنم ندارم و وقتی فرصت پیدا میکنم یادم میره.معذرت میخوام گل من.همینقدر ازم قبول کن نفسم.بو س به روی ماهتر از ماهت!

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان سونیا
16 فروردین 91 18:17
وای چه خوشگل این دخترتون ماشاالله خدا براتون حفظش کنه . به وب ما هم سر بزنید و با نظراتتون خوشحالمون کنید
دایی خوشکله
18 فروردین 91 9:55
واقعا عالیه.بابت بلاگ بهتون تبریک میگم کی شیرینیشو بخوریم از طرف دایی و زن دایی
آیدین
20 فروردین 91 23:50
سلام ستایش جون برات لینک گذاشتم اگه میشه شما هم لینک بذار همیشه هم رو ببنیم.
مامان نادیا و نلیا
21 فروردین 91 15:29
چه نازه این ستایش جونخدا حفظش کنه منم لینکتون کردم عزیزم
بابای ارشیا خان
21 فروردین 91 21:21
سلام وب بسیار زیبایی دارین مبارکه خداوند ستایش رو براتون اسباب برکت عمر و زندگی و سلامتی قرار بده . بابیش تو رو بخدا بجای من لُپشو یه گاز کوچک بزن .
بابای ارشیا خان
22 فروردین 91 20:42
سلام ممنون از تبادل لینک با اجازتون یه عکس از ستایش جون گذاشتم تو (دوستای خوب ارشیا) . بابایی گاز نمیزنی بوس بگیر
شهراد شیر کوچولو
24 فروردین 91 9:31
عسل مثه عروسکی دوستت دالم یه ماچ ابدار از لپ دخملیییییییییییی
مامان اندیا
25 فروردین 91 0:27
بابا این دخمل جواهره
صدف
27 فروردین 91 0:27
ستایش عروسک خاله ، قربون چشم و ابروی قشنگت برم . برای پست بالایی خواستم مطلب بذارم نتونستم با اجازه لینکت میکنم
مونایی
27 فروردین 91 13:36
سلام عزیزم . ممنون از لطفت به من و بهراد . در مورد اون موضوع هم که گفتی ، مشکلی نیست فقط با ذکر منبع باشه . ممنونم ازت . ببوس پرنسس سفیدت رو : .X