شروع زندگی جدید
این قصه از وقتی شروع شد که من و بابا یی یه فرشته کوچولو خواستیم که زندگیمونو شیرین تر کنه
دخترم تو هدیه و امانت زیبای خدایی که به ما ارزانی داشته و نمی دونیم چطور شکریت خدا را به جا آوریم به
خاطر این نعمت قشنگ.ما همه منتظر اومدنت هستیم هستی مادر...
و اینگونه فصل نو آغاز شد..
زیبای من..
می خواهم از این پس برایت بنویسم از خودم و مهربانم و انتظارمان برای آمدنت.چه حس قشنگی.تا مادر
نشی نمی فهمی.تو قرار است بیایی و بشوی ثمره این عشق خدایی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی