ستایش عسلیستایش عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

زندگی مامان و بابا:ستایش عروسک

زیبای کوچک من...

1390/9/7 17:25
669 بازدید
اشتراک گذاری

دوماهگی ات مبارک عشق کوچکم

 

ستایش نازم

چقدر زمان باعجله میگذره...تو هر روز شیرین تر واگاه تر و بزرگ تر و من هر روز خدای مهربون روشاکرتر از روز قبل برای عطای بزرگ ترین نعمت زندگیم...

دخترک زیبای من ..از وقتی وجود نازنین وپربرکتت وارد زندگیم شد همه چیز عوض شد وزیبایی معنای دیگه ای پیدا کرد وتو شدی معنای تمام زیبایی هایی...

زیباترین صداها بعداز تولد تو :صدای نفست نفسم..صدای گریه ی ستایشم.صدای شیرخوردنت.صدای اغوکردنت وصدای غر زدنت...همه اینا به کنار...عاشق اه گفتن بعدازشیر خوردن یا بعداز بالا اوردنت...اه...و عاشق هه گفتنت وقتی خوشحالی یا ناراحتی یا ذوق میکنی.کاش می تونستم ضبط کنم صداتو.

 

زیباترین لحظه های من لحظه ی باتو بودنه...وقتی شیرمیخوری وبادستای کوچیکت دستمویالباسمو میگیری واحساس امنیت میکنی وباچشمای نازت تو عمق چشام زل میزنی ومن قدردانیت رو حس میکنم

وفراموش نشدنی ترین لحظه...لحظه ناز لبخندارادی تو وحس شناخت کامل من ودنبال کردنم با نگاهت...بخدا قسم که توبرای من زیبایی نابی

ازوقتی به دنیا اومدی قشنگ  گردن میگیری ماشاالله ولی خوب زود خسته میشی میتونی پاهاتو سفت کنی روشکمت که میخوابی میتونی سرت رو به طرفین بچرخونی .برای چندثانیه.دست وپا میزنی تابغلت کنیم درضمن یه کم کنارای  سرت کچل شده فدات

راستی واکسن دوماهگیت عالی بود قهرمان کوچولوی من...فقط یک درجه تب همین.

خدایا باز هم سجده شکرمرا بپذیر...

بارالها،

به خواب ستایشم آرامش،

به بيداری اش عافيت،

به عشق اش ثبات،

به مهرش تداوم،

به قلبش ایمان،

وبه عمرش بركت جاودان عطا كن،

شكرانه اش بامن.

 

 

 

ستایش نازگلم

 

 

هذا من فضل ربی

بعضي وقت ها با چنان زوري پاهاتو مياری بالا بعد هم شونه و سرتو به سمته بالا مياری و از روي زمين بلند ميكنی وخودتو به سمت جلو هل میدی(احساس غرور میکنم)


حركاتت خيلي نرمتر شده و
كنترلت روي دستات خيلي بيشتر شده و ميتونی با دستات چشماتو بمالی شیشه ات رو برای برای چند لحظه نگه می داری

 

قشنگ ميتونی وزنتو روي پاهات تحمل كنی و خيلي وقت ها وقتي دارم ميشورمت خودتو روي پاهات بلند میکنی...بابایی دستاتو میگیره وبلندت میکنه وشما همکاری میکنی وبلند میشی(بهت افتخار میکنم)

به طرف صداها برمیگردی و منو وبابایی رو خیلی وقته میشناسی(ارزوم بود)

لبخندهات به خنده های صدادار تبدیل شده و وقتی باهات حرف میزنیم عکس العملت با صداهاییه که از خودت درمیاری(میخوام بخورمت)

 

دوست داری وقتی سکسکه میکنی باهات بازی کنیم تا مشغول باشی ویادت بره(چون از سکسکه بدت میاد)

دست وپاتو خیلی تکون میدی ماهی کوچولو

یه صدای مخصوص داری (جوووونمی)

تنهایی رو دوست نداری وبا صداهایی مارو متوجه خودت میکنی

وقتی برات قرآن  میخونم خوب گوش میدی وساکتی.

 

خلاصه با این اداهات همه رو عاشق خودت کردی...

دوستت دارم تا ابد....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)